سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه در دانشش اختلاف و دوگانگینباشد . [امام باقر علیه السلام ـ در بیان معنای راسخان در دانش ـ]
 
چهارشنبه 90 اردیبهشت 14 , ساعت 10:1 صبح

انواع هیجان
مقدمه


ما در زندگی روزمره خود با انواع هیجانات رو در رو هستیم. بطوری که این آشنایی
ما با هیجانات به دوران نوزادی ما بر می‌گردد. به عبارتی ما از لحظه تولد برخی از
هیجانات را با خود داریم و این اهمیت و نقش هیجانات مختلف را در زندگی نشان می‌دهد.
برخی از هیجانات لذت بخش ، خوشایند و تقویت کننده هستند، بطوری که فرد برای رسیدن
به آن حالت خاص از هیجانات ممکن است تقلا و تلاش هم بکند.


ولی برخی دیگر بیشتر جنبه آزارنده را دارند و شاید فرد تلاش برای اجتناب از
رسیدن به آنها داشته باشد یا اگر در آن حالات قرار گیرند، تلاش کند خود را از آن
نوع هیجان رهایی دهد. به این ترتیب هیجانات از لحاظ میزان خوشایندی یا ناخوشایندی
به دو دسته تقسیم می‌شوند: هیجانات مثبت و منفی. اما به این نکته باید توجه داشت،
هر یک از هیجانات اهمیت و نقش مهمی در زندگی دارند. و کارکرد خاصی برای هر یک وجود
دارد.
هیجان ترس


در اغلب بحثهای مربوط به هیجان ترس جای مهمی را به خود اختصاص داده است و حتی آن
را به عنوان علت اصلی اختلالات عصبی شناخته‌اند. اما ترس همیشه ایجاد کننده ناراحتی
و مشکل نیست. وجود آن در خیلی از مسائل موقعیتهای زندگی لازم است. این هیجان شاید
از آن جهت اهمیت ویژه‌ای دارد که در آن حالت فشار و تخریب بطور بالقوه از نظر مقدار
و اهمیت بر حالت سازنده تفوق دارد و معمولا آمادگی برای بروز واکنشهای اجتنابی
بیشتر از آمادگی برای کنشهای اکتسابی است.


شکسپیر می‌گوید: "از میان همه تمایلات و احساسات بد ، ترس منفورترین آنهاست."
علائم ترس عبارتند از لرزیدن بدن ، سفید شدن پوست ، غدد عرقی فعال می‌شوند، مو بر
بدن راست می‌شود، ترشحات دستگاه گوارش و کلیه‌ها زیاد می‌شود و فضولات بدن به دلیل
انبساط ماهیچه‌های اسفنکتر بطور غیر عادی رفع می‌شود. میزان تنفس زیاد می‌شود، قلب
به تندی و شدت می‌زند. قوای ذهنی به مقدار زیادی مختل می‌شود. این علائم حتی در
چهارپایان مثل سگ و گربه و میمونها نیز دیده می‌شود. پرندگان نیز در هنگان ترس
تمامی پرهای خود را در هم فرو می‌برند و در این حالت جثه‌شان کوچکتر به نظر
می‌رسد.


از دیگر علائم ترس عبارت است از باز شدن دهان ، بالا رفتن ابروها ، فردی که دچار
ترس شده است در آغاز مثل یک مجسمه از حرکت باز می‌ایستد نقش می‌گیرد یا اینکه قوز
می‌کند و دولا می‌شود، بطوری که گویی می‌خواهد خود را از دیده‌ها پنهان می‌کند.
فعالیت غدد بزاقی کم و دهان خشک می‌شود. گاه ترس ضعیف باعث می‌شود در فرد میل شدیدی
به خمیازه کشیدن بوجود بیاید. چشمها در حالت ترس شدید از حدقه بیرون می‌افتند و به
سوی عامل ایجاد کننده وحشت ثابت می‌مانند، یا اینکه بی قرار از جهتی به جهت دیگر
می‌چرخند. ترس همچون سایر هیجانات از شدت و ضعفهای مختلف برخوردار است. ترس شدید
علاوه بر علائم متفاوت (از لحاظ شدت) کارکردهای مختلف می‌تواند داشته
باشد.
هیجان خشم


ادامه مطلب...


چهارشنبه 90 اردیبهشت 14 , ساعت 10:1 صبح

مفهوم تاب آوری (Resiliency ) و کاربرد آن در پیشگیری از
اعتیاد


تاب آوری
در مورد کسانی بکار می رود که در معرض خطر قرار می گیرند ولی دچار اختلال نمی شوند.
از این رو شاید بتوان نتیجه گیری کرد که مواجه شدن با خطر شرط لازم برای آسیب پذیری
هست اما شرط کافی نیست .


اعتیاد یکی از بغرنج ترین مسایل انسان و تهدیدی
جدی برای سلامت جسمی و روانی جوامع بشری است که تدریجاً به یک نگرانی عمده برای ملت
ها و دولت ها تبدیل شده است.


کنترل اعتیاد مستلزم برنامه ریزی صحیح و صرف بودجه های هنگفت می باشد که در دو
بخش کاهش عرضه و کاهش تقاضا صورت می گیرد . در بحث کاهش تقاض ، پیشگیری یک مقوله
فوق العاده مهم است که به دلیل کارایی ، اثر بخشی و مقرون به صرفه بودن از جایگاه
ویژه ای در کنترل اعتیاد برخوردار است .


پیشگیری ، استراتژی ها و فعالیت های آن در جهان روز به روز در حال دگرگونی ،
پیشرفت و پیمودن مسیر تکامل هستند تا با رسیدن به حداکثر کارایی، حداقل میزان رشد
اعتیاد را برای جوامع به ارمغان آورند. در برنامه های پیشگیری توجه به عوامل محافظت
کننده و خطر ساز اعتیاد یک اصل اساسی بوده و برنامه ریزی بر مبنای آنها صورت گرفته
است.


در واقع نگاه کلی و خط مشی اصلی در برنامه های پیشگیرانه بر روی ویژگی های افراد
معتاد، متمرکز بوده و مداخلات و اقدامات پیشگیرانه برای زندگی افراد سالم نیز
برهمین مبنا طراحی و برنامه ریزی شده اند . این برنامه ها تا حدود زیادی موفق و
کارآمد بودهظاند ، اما همواره این وجه از قضیه نادیده گرفته شده که در میان جامعه
افراد زیادی هستند که علیرغم داشتن خطرات فراوان در زندگی و از سر گذراندن شرایط
سخت و دشوار توانسته اند سالم بمانند و به راه اعتیاد کشیده نشوند.


ما در برنامه های پیشگیرانه غالباً از یاد می بریم که در میان جمعیت ?? میلیونی
کشور با آنکه میزان اعتیاد ? % است اما ?? % یعنی چیزی حدود ?? میلیون نفر از جمعیت
سالم هستند و اگر چه بسیاری از این جمعیت غیر معتاد شرایط پر خطر و دشوار اعتیاد را
تجربه کرده اند و در تهدید عوامل خطرساز به سر برده اند، اما توانسته اند از خطرات
سربلند بیرون بیایند و معتاد نشوند. باید پرسید که چه عامل یا عواملی باعث می شوند
که افرادی که در شرایط نابسامان و پر استرس زندگی می کنند و در معرض بسیاری از
عوامل خطرساز هستند به سمت سوء مصرف مواد نروند؟


این افراد چگونه سالم می مانند در حالیکه بسیاری از نزدیکان آنها و کسانی که در
شرایط آنها بوده اند در دام اعتیاد می افتند ؟ راز این سالم ماندن چیست ؟ بدون شک
پاسخ به این سؤالات می تواند سرآغاز دستیابی به اطلاعات و دانش مفیدی در زمینه
پیشگیری از اعتیاد و طراحی برنامه های پیشگیرانه باشد و پاسخ سؤالات فوق در مفهوم
تاب آوری یا Resiliency نهفته است.





Resiliency در فرهنگ لغات، کشسانی و خاصیت فنری و ارتجاعی ترجمه شده است که
البته این واژه ها رسایی و گویایی لازم را برای انتقال مفهوم این واژه در حوزه
پیشگیری از اعتیاد نداشته و به همین دلیل تاب آوری که بعنوان معادل فارسی آن
برگزیده شده، اصطلاح بهتر و مناسب تری است .


واژه تاب آوری را می توان به صورت توانایی بیرون آمدن از شرایط سخت یا تعدیل آن
تعریف نمود. در واقع تاب آوری ظرفیت افراد برای سالم ماندن و مقاومت و تحمل در
شرایط سخت و پر خطر است که فرد نه تنها بر آن شرایط دشوار فائق می شود بلکه طی آن و
با وجود آن قوی تر نیز می گردد . پس تاب آوری به معنای توان موفق بودن، زندگی کردن
و خود را رشد دادن در شرایط دشوار (با وجود عوامل خطر) است . این فرایند خودبه خود
ایجاد نمی شوند مگر اینکه فرد در موقعیت دشوار و ناخوشایندی قرار گیرد تا برای
رهایی از آن یا صدمه پذیری کمتر ، حداکثر تلاش را برای کشف و بهره گیری از عوامل
محافظت کننده (فردی و محیطی) در درون و بیرون خود که همواره به صورت بالقوه وجود
دارد بکار گیرد .


تاب آوری در مورد کسانی بکار می رود که در معرض خطر قرار می گیرند ولی دچار
اختلال نمی شوند. از این رو شاید بتوان نتیجه گیری کرد که مواجه شدن با خطر شرط
لازم برای آسیب پذیری هست اما شرط کافی نیست . عوامل تاب آور باعث می شوند که فرد
در شرایط دشوار و با وجود عوامل خطر از ظرفیت های موجود خود در دست یابی به موفقیت
و رشد زندگی استفاده کند و از این چالش و آزمون ها به عنوان فرصتی برای توانمند
کردن خود بهره جوید و از آنها سربلند بیرون آید .


تاب آوری با در نظر داشتن توأم شرایط استرس زا و توانایی ذاتی افراد برای پاسخ
گویی، دوام آوردن و رشد نرمال در حضور شرایط استرس زا مطرح می شود. مفهوم تاب آوری
یک راه حل امیدبخش و خوشایند است زیرا سرانجام سختی ها و شرایط بد دوران کودکی می
تواند بالقوه ویرانگر و ناامید کننده باشد. شواهد روشنی در مورد وجود رابطه میان
وقایع ناخوشایند و سختی زندگی در دوران کودکی با بروز اختلالات روانی در سال های
بعدی زندگی وجود دارد که از این اختلالات می توان افسردگی، سوء مصرف مواد و خودکشی
را نام برد.



? تاب آوری به سه دلیل می تواند در تحقیقات و تجربیات مفید واقع
شود:


?) اطلاع از تاب آوری و آسیب پذیری و عوامل محافظت کننده و خطرساز، پیچیدگی
اختلالات روانی (از جمله اعتیاد) و علل آنها را روشن می کند و این موضوع بر نیاز به
توجه به روابط بین حوادث قبلی و نتایج فعلی زندگی تأکید می کند و به استثناها بیش
از عواقب پیش بینی شده توجه می نماید.


?) پی بردن به اینکه چرا بعضی از کودکان علیرغم قرار گرفتن در شرایط دشوار ،
موفق می شوند در شناختن امکانات ناشناخته قبلی برای پیشگیری کمک می کند .


?) ایده تاب آوری باعث امیدواری در تجارب بالینی می شود و به هر حال مزیت عمده
آن این است که خواهیم دانست که بسیاری از بچه ها به سرنوشت محتومشان گردن نمی نهند
و تسلیم نمی شوند.



? تاب آوری پنج خصوصیت مهم دارد که در زیر ذکر شده اند :


?) تاب آوری یک روند پویا و دینامیک است ، نه یک وضعیت ثابت


?) تاب آوری موقعیتی است یعنی یک رفتار سازگارانه در یک موقعیت ممکن است در
موقعیت دیگر ناسازگار باشد .


?) تاب آوری محصول تعامل ویژگی های شخصیتی ذاتی با فاکتورهای محیطی است
.


?) تاب آوری در موقعیت هایی که چندین ریسک فاکتور وجود دارد ، پیچیده تر است
.


?) تاب آوری می تواند آموختنی باشد .



? تاب آوری و کاربرد آن در پیشگیری از اعتیاد :


در رویکرد جدید پیشگیری از اعتیاد شناسایی و ارتقاء عوامل محافظت کننده از جمله
عوامل تاب آوری و شناسایی وکاهش عوامل خطرساز از جایگاه پراهمیت و ویژه ای یرخوردار
است . تاب آوری یاResiliency یکی از مفاهیمی است که اخیراً در حوزه پیشگیری از
اعتیاد و سایر اختلالات روانی و آسیب ها مطرح شده و می تواند کلید پیشگیری باشد .
در حال حاضر این عقیده در موضوع پیشگیری از اعتیاد در حال رشد است که برنامه های
پیشگیری می تواند بر مبنای اطلاعات کسب شده از مطالعه بر روی کسانی باشد که به طور
موفقیت آمیز از سوء مصرف مواد اجتناب کرده اند نه آنهایی که الزاماً مواد مصرف کرده
اند .


شاید پاسخ گفتن به این سؤال که(( برنامه های پیشگیری باید بر مبنای مثبت ها باشد
یا منفی ها؟)) دشوار باشد ، اما باید در نظر داشته باشیم که از افرادی که به مصرف
مواد(( نه گفته اند)) نیز می توان چیزهای بسیاری آموخت. در سال های گذشته بیشتر
توجهات در زمینه سوء مصرف مواد در جوانان به این نکته معطوف بود که چرا فلان جوان
به راه خطا رفت (معتاد شد ) و به این سئوال که چرا جوان دیگر راه درست را در پیش
گرفت ( یعنی از مواد اجتناب کرد ) توجهی نمی شد. جدیداً توجهات به مطالعه بر روی آن
دسته از جوانان پر خطر که توانسته اند در اجتناب از مواد موفق باشند ، معطوف شده
است. این جوانان اگر چه موقعیت ها و شرایط تهدید آمیز بسیاری برای گرایش به مصرف
مواد داشته اند، اما توانسته اند از خطرات سربلند بیرون بیایند که بواسطه تاب آوری
مبتنی بر عوامل محافظت کننده ای بوده است که به آنها کمک کرده تا از مواد اجتناب
کنند. مثلاً بچه های افراد الکلی بیشتر از بچه های دیگر در معرض خطر گرایش به الکل
هستند اما طیف وسیعی از آنها به طرف الکل نمی روند و سالم می مانند و از همین رو
تاب آور به شمار می آیند.


مفهوم تاب آوری شیفت به یک چهارچوب جدید را در زمینه پیشگیری از اعتیاد مطرح می
کند. این شیفت از مبدأ کاهش ریسک فاکتورهای محیطی ( که زمینه ساز بروز رفتارهای
ناسازگار و اختلالات روانی هستند) به سمت تاب آوری و ارتقاء آن می باشد.


در این چهارچوب جدید، شناخت عوامل محافظت کننده محیطی، اصلی است که از آن می
توان به سان سپری در مقابل اثرات زیان آور ریسک فاکتورها استفاده کرد. به علاوه
آگاهی و شناخت آسیب پذیری های فردی که تهدیدی برای تاب آوری به شمار می رود از
اهمیت زیادی برخوردار است. بنابراین تاب آوری به عنوان محصول تعامل فاکتورهای فردی
و محیطی و آنچه که در طی سال های رشد کودکی و نوجوانی در فرد شکل می گیرد و پرورش
می یابد مطرح می گردد. پس تاب آوری می تواند با تقویت عوامل محفاظت کننده در محیط
کودک همراه با ارتقاء مهارتهای زندگی و توانایی های شخصی وی توسعه یابد.


ناگفته نماند که هر فرد می تواند در موقعیتی تاب آور (Resilient)، و در موقعیتی
دیگر غیر تاب آور (Nonresilient) باشد، که به کیفیت ارتباط فرد با عوامل خطر و
عوامل محافظت کننده بستگی دارد. در بهترین شرایط حتی عامل خطر می تواند، زمینه ای
برای جستجوی منابع محافظ توسط فرد گردد و در عمل تبدیل به عاملی محافظ برای فرد
شود. مثلاً اگر تأثیر اولین تجربه مصرف مواد که عامل زمینه ساز برای تداوم مصرف می
باشد با خاطره تلخی مثل سرگیجه، تهوع و … همراه باشد این، سابقه می تواند برای
همیشه فرد را از مصرف مواد دور کند و این خاطره برای او نقش عامل محافظت کننده را
خواهد داشت. برخی از مهمترین عوامل تاب آور عبارتند از داشتن تصویر مثبت از خود،
کنترل فرد بر زندگی خود، احساس مسئولیت و ارزش های اخلاقی و …


? نتایج مطالعات انجام شده


در مورد تاب آوری و عوامل تاب آوری مطالعات متعددی انجام شده که برخی از آنها
ذکر می گردند.


ـ در یک مطالعه گسترده، چندین فاکتور محافظت کننده بالقوه که به نظر می رسید
احتمال گرایش به الکل و مواد را کاهش می دهند، شناسایی شدند. در این مطالعه مشخص شد
که روابط صمیمانه باخانواده، وجود الگوهای مؤثر و قوی در زندگی، موفقیت های تحصیلی،
پیوند محکم با مدرسه و تلاش برای رسیدن به آرزوها، نوجوانان را کمتر به سمت مواد
سوق می دهد. همچنین به نظر می رسید که خلق و خو و روحیات ملایم نوجوانان را قادر به
سازگاری با استرس ها و سازگاری با دید مثبت می کند که این هر دو باعث تقویت عوامل
محافظت کننده در فرد می شوند. (????) Hawkins , Lishner


در سال ???? انسیتو ملی سوء مصرف الکل در آمریکا سه گروه از فاکتورهای بالقوه
محافظت کننده را معرفی کرد که مشتمل بر فاکتورهای والدینی، همسالان و محیطی می
باشند.


?) فاکتورهای والدینی شامل : مخالفت والدین با مصرف الکل، توقع پاک بودن و عدم
مصرف و روابط خانوادگی محکم و مهارت های اجتماعی.


?) فاکتورهای گروه همسالان : درک درست و دقیق معیارهای مصرف و عدم مصرف بوسیله
همتایان و مهارت های امتناع از مصرف مواد در مقابل فشارهای همسالان.


?) فاکتورهای محیطی : در دسترس نبودن الکل، توانایی انتقاد از تبلیغات
الکل


در رابطه با فاکتورهای محافظت کننده که در این مطالعه توصیف شدند، اعتقاد عمیقی
به آموزش وجود داشت نوجوانان حتی اگر در معرض ریسک فاکتورها هم نبودند آموزش داده
می شدند که در این صورت نسبت به همسالان خود با احتمال کمتری به سمت مصرف مواد می
رفتند. این مطلب نشان می دهد که برنامه هایی که طی آنها دانش آموزان آموزش می
بینند، می توانند تاب آوری را در آنان پرورش دهند.


دانش آموزانی که دارای مهارت های اجتماعی از جمله مهارت مقاومت در برابر تعارف
دوستان هستند نیز تاب آوری نشان می دهند.


ـ همچنیـن در یک مطالعـه دیگر فـاکتـورهـای محافظت کننده درسه گروه تقسیم بندی
شدند Gramezy ????) :


?) ویژگی های کودک : تیپ شخصیتی ملایم و مثبت، استقلال، وابسته نبودن، امیدواری
بالا و امید به آینده، همدلی، شوخ طبعی ، بهره هوشی بیشتر از ???.


?) ویژگی های خانواده:زندگی با خانواده، روابط ایمن بخش مادر و کودک، روابط
صمیمی با یکی از والدین. برقراری دیسیپلین متعادل توسط والدین، نظارت
والدین.


?) حمایت های اجتماعی : دوست قابل اعتماد و با تجربه بزرگتر برای بچه هایی که در
حمایت خانواده نیستند. حمایت دوستان.


حمایت یک بزرگتر در مدرسه، حمایت خانواده از طرف کلیسا یا محل کار و …


ـ یکی از طولانی ترین مطالعات تاب آوری بر روی بچه های پر خطر که در معرض عوامل
خطر ساز روانی اجتماعی و بیولوژیک بودند در جزیره هاوایی و در سال ???? توسط W
erner آغاز شد و ?? سال به طول انجامید.


در این مطالعه کوهورت که گروهی از بچه ها از دوره پیش از تولد تا جوانی بررسی و
پیگیری شدند، اطلاعات ذیقیمتی در مورد تاب آوری و عوامل خطرساز بدست آمد. از ???
نفر کودکی که در این مطالعه حضور داشتند ??? نفر در معرض خطراتی مثل استرس پری
ناتال، فقر، ناپایداری خانواده و والدین دچار اختلالات روانی بودند. ?? نفر آنان در
بزرگسالی، افرادی شایسته، مطمئن و مراقب بودند. نتایج مطالعه نشان داد که اثرات
استرس های ایجاد شده با گذشت زمان کاهش یافت و نتایج ناشی از هر عامل خطرساز
بیولوژیک در واقع به کیفیت محیط تربیتی بستگی داشت.


مطالعه ورنر در سال ???? فاکتورهای فردی و محیطی را که مشخصاً با سازگاری موفقیت
آمیز در موقعیت های پر خطر مرتبط هستند شناسایی کرد از جمله می توان به این موارد
اشاره کرد :


? ) ویژگی های ذاتی و فطری که اجازه مطرح شدن موضوعات و مسائل را با دیگران به
منظور آگاهی از نظرات و راه حلهای آنها می دهند و به این ترتیب برقراری روابط مثبت
با دیگران تسهیل می شود.


? ) مهارت هایی که استفاده مؤثر از توانایی ها و استعدادها را ممکن می
کند.


? ) مهارت های والدین که شایستگی و اعتماد به نفس را در بچه ها پرورش می
دهند.


? ) حمایت بزرگسالان


?) فرصت هایی برای گذارهای مهم زندگی.


علاوه بر اینها مطالعه و رنر نشان داد، در دهه اول زندگی تقریباً ?? درصد بچه ها
یک والد الکلی قهار داشتند که از این ?? درصد متعاقباً تا سن ?? سالگی دچار مشکلات
جدی رفتاری و یادگیری شدند در حالیکه بقیه چنین مشکلاتی را تجربه نکردند. یافته های
دیگر مطالعه حاکی از تفاوت شیوع مشکلات خطرناک جسمی، یادگیری و رفتاری در میان
دختران و پسران بود.


تا سن ده سالگی در پسران رابطه معناداری میان مواجهه با ریسک فاکتورهای مختلف و
بروز مشکلات نیازمند انواع خدمات اجتماعی و مداخـلات پـزشکی وجود داشت یعنی بـا
موجهه بـا ریسک فـاکتورهـا، احتمال بروز مشکلات افزایش می یافت.


این نسبت در دهه دوم تغییر کرد (از ?? تا ?? سالگی). در حالیکه پسران پرخطر ?
برابر بیشتر از دختران مورد غفلت جدی بودند، تا سن ?? سالگی مشکلات روانی در دخترها
بیشتر از? برابر بود. علاوه بر این در بچه هایی که در دهه اول مشکلات یادگیری و یا
رفتاری جدی در آنها شناسایی شد. شمار بیشتری از پسران نسبت به دختران بهبود
یافتند.


جالب است که محققان بعضی از فاکتورهای تاب آوری متفاوت در بین دو جنس را شناسایی
کردند. مثلاً در میان دختران جوان، تجاربی که منجر به پرورش تکامل و استقلال می
شوند نظیر فقدان پدر، احساس مسئولیت در قبال بچه های کوچکتر و شاغل بودن مادر در
خارج از خانه باعث بروز تاب آوری و شایستگی شدند. از سوی دیگر، تاب آوری در پسران
با حضور پدر، اختلافات خانوادگی کم و نیز کم جمعیت بودن خانواده و وجود نظارت کافی
و چارچوب های مشخص ارتباط داشت. به هر حال در این مطالعه روی هم رفته تعداد بیشتری
از دختران پر خطر نسبت به پسران پر خطر در جوانی تاب آور شدند.


ـ مطالعات نشان می دهد که کلاً فاکتورهای تاب آوری نسبت به فاکتورهای خطرساز،
نقش مهم تری را در سوء مصرف مواد و پروسه مقاومت در برابر مواد بازی می کنند.
همچنین مشخص شد که جنسیت یک عامل مهم و تأثیر گذار است، چنانکه در بالغین مذکر تاب
آوری دارای یک اثر مستقیم در مصرف مواد بطور کلی و سن اولین مصرف است، در حالیکه
عوامل خطرساز در این مورد اثر مستقیم دارند.


در بالغین مؤنث، تاب آوری دارای یک اثر مستقیم روی مصرف مواد و عوامل خطرساز اثر
غیر مستقیمی روی سن اولین مصرف دارند. این مطالعه نشان می دهد که با آنکه مداخلات
زودرس برای هر دو جنس حائز اهمیت هستند، فاکتورهای تاب آوری باید قبل از شروع مصرف
مواد در جنس مذکر در نظر گرفته شود و برنامه ریزی گردند.


ـ یک مطالعه دیگر نشان داد که حضور یک بزرگتر در زندگی کودک که به وی علاقمند
باشد حتی در حضور والدین با عملکرد بد می تواند اثر مثبت واضحی بر بقیه زندگی او به
عنوان یک بزرگسال بگذارد. بدیهی است که تاب آوری در خلاء توسعه نمی یابد و در زمینه
خانواده و جامعه است که این رشد صورت می گیرد ،.موضوع چالش انگیز این است که چگونه
می توان به بچه ها کمک کرد تا توانایی بیشتری در ارتقاء تاب آوری داشته باشند و نیز
چگونه می توان به بزرگترها کمک کرد تا در مؤثرتر کردن این تاب آوری سهیم باشند
(اوسولیوان ـ ????)


یافته های مرتبط با فرهنگ ها و گروه های سنی مختلف نشان می دهد که در همه فرهنگ
ها، فاکتورهای تاب آوری می توانند وجود داشته باشند، اما چگونگی و روند آن متفاوت
است.


سن کودکـان یک نقش اساسی دارد، یعنی اینکه یک شیفت قابـل توجه از وابستگی به
خدمـات و حمایت های خارجی در بچه های کوچکتر به سمت اعتماد کردن به مهارت های بین
فردی و اجتماعی در بچه های بزرگتر به صورت یک مدل تا دوران بزرگسالی وجود دارد.
اطلاعات بدست آمده نشان می دهند که شکل گیری توانایی های فرد با گذشت زمان ادامه می
یابد.


Surla wolf_ ????معتقد است که تاب آوری سیمای تحمل هر فرد است. ژنتیک و ویژگی
های سرشتی هر دو تعیین کننده هستند و به نوبه خود با تجربیات زندگی تغییر می
یابند.


هوش خوب، سازگاری آسان خلق و خوی اجتماعی و یک ظاهر کمک خواه پاسخ های مثبت
دیگران را بر می انگیزد و به داشتن یک احساس درونی مثل احساس ارزشمند بودن، شایستگی
و خوداثربخشی که همواره با تاب آوری مرتبط بوده است کمک می کند. آنچه اهمیت دارد
این است که تاب آوری با استرس های بیش از حد محیطی پرورش نمی یابد. مشکلات و
نابسامانی های مرتبط با فقر و بیکاری بسیار بزرگ هستند و در بین نسلها انتقال می
یابند.


این مشکلات باعث خشونت های خانوادگی ، اختلاف والدین، والدین سخت گیر و بی توجه
و کودک آزاری می شوند. ولی از طرف دیگر بعضی از مطالعات مطرح می کنند که این مشکلات
ممکن است در تقویت تاب آوری بچه ها نقش داشته باشند.


Zunz , Norman , Tarne(????) مطالعات مختلفی بر روی فاکتورهای تاب آوری که به
ارتقاء رشد و توسعه روانی کمک می کنند انجام دادند. Turner و دیگران این فاکتورها
را در دو دسته فاکتورهای فردی و محیطی که آسیب پذیری را کاهش و تاب آوری فرد را
افزایش می دهند تقسیم بندی کردند.


در این تقسیم بندی فاکتورهای فردی شامل خلق و خوی آسان گیر، بهره هوشی بالا، خود
اثربخشی، ارزیابی واقع بینانه محیط، مهارتهای حل مشکلات اجتماعی، احساس مسوولیت،
همدلی، دل دیگران را به دست آوردن ،شوخ طبعی و توانایی سازگاری بودند و فاکتورهای
محیطی مشتمل بودند بر عوامل حفاظت کننده در خانواده، مدرسه و جامعه، از جمله :
مراقبتهای زودرس والدین ، تشویق و روابط گرم و صمیمی با یک بزرگتر، محیط خانوادگی
گرم و صمیمی، توقعات بالای والدین، مسئولیت پذیری و پاسخگو بودن خانواده، الگوی
مثبت، نظارت و مهارت های والدینی خوب، سنت ها و مقررات خانوادگی، حمایت از شایستگی
ها و اهداف زندگی جوانان، حمایت خانوادگی مستمر، فرصت دادن به دانش آموزان برای
انجام فعالیت های گوناگون، وجود جو حمایت گر مدرسه و هنجارهای مثبت جامعه.


مطالعات محدودی روی تاب آوری در جمعیت های ویژه مثل بچه های خیابانی انجام شده
است. Neiman (????) فاکتورهای مشخص را در رابطه با تاب آوری در کودکان خیابانی
شناسایی کرده است. او این فاکتورها را در دو دسته فردی (فاکتورهای سرشتی ، جنس و
خلق و خو) و فاکتورهای محیطی (صمیمیت، رابطه مادر و کودک روابط خانوادگی و
فاکتورهای خارج از خانواده ) دسته بندی کرد.


چندین مطالعه دیگر نیز فاکتورهای مرتبط با تاب آوری را در بچه ها شناسایی کرده
اند. کودک با فاکتوری که ((فاصله سازگار)) نامیده می شود، دو کار را انجام می دهد:
از نظر هیجانی و روانی از هرج و مرج موجود در خانواده جدا می شود و بیشتر زندگی
عادی اش را در جهان بیرون از خانواده یعنی مدرسه و دوستان از سر می گیرد و اجازه
نمی دهد مشکلات الکل یا مواد فرد مراقبت کننده اش در مرکز دنیای او باشد و او را
تحت تأثیر قرار دهد.


احساس امید به آینده و عزم و اراده نیز با تاب آوری همراهی دارد. محققان بچه های
بسیار کوچکی را مشاهده کرده اند که برای فهمیدن موقعیتشان، با تجربه کردن شماری از
سختیها مثل فقر و مشکل مواد در خانواده کوشش می کنند. بچه های تاب آور صفاتی مثل
امیدواری، پر طاقتی، انگیزه و اعتقاد به آینده روشن، علیرغم مواجهه با چالش ها و
مشکلات را نشان می دهند.


محققان همچنین دریافتند که توانایی توسعه مهارت های شایستگی با تاب آوری مرتبط
هستند. شایستگی شامل کیفیت پاسخدهی، انعطاف پذیری، همدلی، مهارت های اجتماعی، احساس
درک دیگران ،شوخ طبعی و بسیاری از رفتارهای اجتماعی دیگر.


محققان همواره شواهدی برای وجود این ویژگی ها در افراد تاب آور داشته اند و
اهمیت یکسانی برای فقدان هر کدام از این ویژگیها در افراد دچار مشکلات جدی روانی،
قضایی و رفتاری قائل بوده اند.


اصل دیگری که با تاب آوری مرتبط بوده ، توانایی استفاده موثر از سیستم های
حمایتی می باشد. بچه هایی که در فعالیت های مدرسه شرکت داشتند، با مشاوران صحبت
کردند، بطور فعال یک الگوی جانشین والدین را جستجو نمودند و به دیگران اعتماد کردند
با احتمال بیشتری نسبت به آنهایی که درگیر این شبکه حمایتی نبودند، تاب آور
بودند.


اغلب، تاب آوری یک فرد به عناصر و عوامل متنوعی مشتمل بر مرحله رشد فردی،
ویژگیهای فرهنگی و حاد یا مزمن بودن مشکلات و نابسامانی های زندگی او بستگی دارد.
با وجود این بسیاری از مردان وزنان علیرغم وضعیتشان به سمت یک زندگی مولد و موثر
رفته اند. با فهم چگونگی صورت گرفتن این موضوع، برنامه های پیشگیری می توانند
فعالیتهایشان را با اتکاء به فاکتورهای مخافظت کننده در زندگی همه کودکان همراه
کنند.


در تگزاس یک مطالعه روی دانش آموزانی انجام شد که علیرغم تمام فشارها و دسترسی
به مواد اقدام به مصرف نکرده بودند. در این مطالعه فاکتورهای تاب آوری که شناسایی
شدند شامل موارد زیر بود: موفقیت هایی تحصیلی، احساس امنیت در خانه، در میان
همسایگان، در مدرسه، داشتن دوستانی که با والدیشان احساس همبستگی و صمیمت
دارند،اسلحه حمل نمی کنند یا عضو هیچ دسته و باندی نیستند و داشتن والدینی که بطور
منظم در فعالیتهای مدرسه شرکت می کنند.


در این مطالعه هم مشخص شد که فاکتورهای تاب آوری متعدد هستند و در حوزه های
فردی، خانوادگی، گروه همسالان و اجتماعی قرار می گیرند. آگاهی فردی در طی مراحل
تحصیل، ارتباط نزدیک در خانواده و شرکت در فعالیتهای مدرسه، عدم مصرف مواد در گروه
همسالان ، توجه داشتن به خانواده و مدرسه،دوست نبودن با گروه ها و باندها همراه با
مشارکت در فعالیتهای حمایتی مدرسه مهم هستند.جامعه و مدرسه نیز در فراهم کردن یک
محیط سالم و رفاه اقتصادی برای اینکه جوان بتواند زندگی کند و نیز رابطه اش با
مدرسه محکم شود اهمیت دارند.


به هر حال همه جوانان امروزه در موقعیت پر خطری قرار دارند. فاکتورهای اقتصادی،
اجتماعی، قانونی و تاریخی همراه با چالش های دوران رشد و نوجوانی در ایجاد خطر مصرف
مواد نقش دارند. وقتی والدین ، مدرسه و جامعه بطور موثر با هم همکاری کنند می
توانند در پیشبرد اهداف پیشگیری از اعتیاد کمک کنند. پیشگیری موثر به تعهد و همکاری
همه سطوح، یعنی والدین مدرسه و جامعه نیاز دارد.


کوتاه سخن اینکه، تاب آوری یک مفهوم امید بخش است که می تواند در برنامه های
پیشگیری از اعتیاد مورد توجه و استفاده قرار گیرد. این صفت در همه فرهنگ های جهان
وجود دارد و لازم است که در کشور ما هم مورد تحقیق و بررسی قرار گیرد تا جایگاه خود
را در روبکرد های پیشگیرانه به دست آورد. اگر به فرهنگ ایرانی رجوع کنیم خواهیم دید
که تاب آوری چندان هم غریب و مهجور نیست.


اصطلاحات و کنایه های مثل پوست کلفت بودن، سگ جان بودن، بادنجان بم بودن و ...
همان تاب آوری هستند. و به نظر می رسد تاب آوری درفرهنگ عامه پیش از آنکه یک صفت
مثبت و پسندیده باشد، منفی و تحقیر شده است و گرنه چنین تعابیر طعنه آمیزی در مورد
آن بکار نمی رفت. ازهمین رولازم است فرهنگ جامعه را به سوی نگرش مثبت نسبت به تاب
آوری هدایت کرد.با همه اینها می توان به مصرعی از حافظ دلخوش داشت که: ((مرغ زیرک
چون به دام افتد تحمل بایدش)) و تاب آوری یعنی همین.

ادامه مطلب...

چهارشنبه 90 اردیبهشت 14 , ساعت 10:1 صبح

تیک چیست؟
آیا تا به حال با افرادی مواجه شده اید که در صحبت کردن ، مدام از
کلمات یا واژه های بیجا و تکراری استفاده کنند؟ یا درصحبت کردن خود با دیگران آیا
متوجه این موضوع هستید که مرتب واژه ای را که به هیچ وجه نیاز به گفتن آن نیست ،
تکرا رمی کنید؟
به کار بردن مکرر واژه هایی مانند : چیز؛ مثلاً ؛ به قول
معروف ، و واقع ، به اصطلاح و... را می توان از جمله مواردی ذکر کرد که بارها در
گفت وگوهای افراد شنیده می شود. به کار بردن تکراری واژه ها دربرخی موارد موجب
واکنش های منفی افراد می شود ؛ اما اغلب موارد ، طرف گفت وگو توجه چندانی به آن نمی
کند .
تکان دادن غیر ارادی پا، بازی کردن و کندن موهای سر و صورت و ... نیز از
موارد " رفتاری " است که برخی افراد از خود نشان می دهند.
بسیاری از والدین
ومربیان تربیتی ، از پاره ای رفتارهای " شکلک گونه " و یا تکیه کلامهای تکراری و
به اصطلاح تیک در فرزندشان شکایت دارند و از این مسئله ابراز نگرانی می کنند. باید
گفت " تیک " نوعی پرش ناگهانی یا انقباض غیرارادی عصبی است که می تواند به صورت
مزمن یا زودگذر درکلام یا رفتار ظاهر شود.
به طور کلی در هر دوشکل تیک کلامی و
رفتاری ، با انواع ساده و مرکب آن روبرو هستیم که مشخصه ی اصلی آن تکراری ، کلیشه
ای و ناموزون بودن آن است.
" تیک " ساده مدت کوتاهی به طول می انجامد و به
ندرت بیشتر از یک ثانیه تداوم می یابد که در اغلب موارد بعد از چند هفته یاچند ماه
خود به خود از بین می رود.
تیکهای حرکتی درنوع ساده شامل : چشمک زدن ، حرکات
پرتابی کردن ، بالا انداختن شانه و حرکتهای شکلک گونه ی ناحیه ی صورت و رفتارهایی
چون قیافه گرفتن ، رفتارهای آرایشی ، خودزنی ، گاز گرفتن خود ، بالاپریدن ، لمس
کردن ، پا به زمین کوبیدن و یا بوییدن چیزی است.
تیکهای آوایی هم در نوع ساده
آن می تواند شامل : صاف کردن گلو، سرفه ، بالا کشیدن بینی ، خرناس و درنوع پیچیده
شامل : بیان یک جمله یا یک تکیه کلام و یا یک ناسزا باشد.
رفتار تیک گونه
بیشتر در بین کودکان شایع است ، بررسی های انجام شده توسط انجمن روان شناسان آمریکا
نشان می دهد که تقریباً سیزده درصد از پسران و یازده درصد از دختران به این عارضه
دچار می شوند.


ادامه مطلب...


چهارشنبه 90 اردیبهشت 14 , ساعت 10:1 صبح

لجبازی کودکان
اگر انتظارات والدین از کودکان منطقی باشد و وظایف ساده و
آسانی برای آنها تعیین کنند، آنان نیز همکاری می‌کنند و رفتاری مطلوب نشان می‌دهند.
کودکان برای کنار آمدن با دیگران به قوانین ساده و روشن نیازمند هستند. نباید از
کودکان بخواهیم که هر آن‌چه ما می‌گوئیم انجام دهند. کودکان در سنین پیش‌دبستانی
دوست دارند خودشان تصمیم بگیرند، انتخاب کنند و در کارهای مربوط به خود مستقل
باشند. بنابر این تنها در مواردی کودک لجباز به‌شمار می‌آید که بیش از نیمی از
دستورات را اطاعت نکند.
? چرا کودکان لجباز می‌شوند؟
وقتی کودکان درخواستی
دارند و یا والدین آن‌ها را مجبور به انجام عملی برخلاف میلشان می‌کنند لجباز
می‌شوند.گاهی توجه زیاد والدین به رفتارهای نامناسب کودکان سبب می‌شود که رفتارهای
نادرست آنان تقویت شود،به‌طوری که کودکان به: دلیل آوردن، جر و بحث کردن، نق زدن،
مجادله کردن و درخواست‌های مکرر متوسل می‌شوند. گاهی نیز علت لجبازی کودکان آن است
که والدین در برابر لجبازی‌های آنان رفتار ثابتی ندارند مثلاً یک روز هیچ
عکس‌العملی در برابر لجبازی نشان نمی‌دهند و روز دیگر از آنان می‌خواهند مطابق با
خواسته والدینشان رفتار کنند. اگر همیشه با کودکان رفتار ثابتی داشته باشیم کمتر
لجبازی می‌کنند. نحوه دستور دادن والدین نیز بسیار مو?ثر است. اگر والدین زیاد
دستور بدهند کودکان زیاد دستور می‌دهند و از انجام دستورات خودداری می‌کنند. گاه،
کودکان دستور را اجرا نمی‌کنند چون کسی به آنان یاد نداده است چگونه آن کار را
انجام دهند مثلاً کودک طرز استفاده از قاشق و چنگال را نیاموخته است اما والدین
توقع دارند آداب صحیح غذا خوردن را رعایت کند.


ادامه مطلب...


چهارشنبه 90 اردیبهشت 14 , ساعت 10:1 صبح

اختلالات رفتاری کودکان
تعریف : رفتارهای گوناگون افراطی ، مزمن و انحرافی که
گستره آن شامل رفتارهای تهاجمی یا برانگیختگی ناگهانی تا اعمال افسرده گونه و گوشه
گیرانه می باشد و بروز آنها به دور از انتظار مشاهده کننده است بطوریکه وی آرزوی
توقف اینگونه رفتارها را دارد .
اهمیت و ضرورت شناخت اختلالات رفتاری :
خارج
شدن از مسیر طبیعی رشد و نرسیدن به کمال رشد .
توقف ترقی و پیشرفت فرد
.
افزایش شیوع اختلالات رفتاری .
آسیب رساندن به خود یا دیگران .
هدر رفتن
سرمایه های ملی ( آموزش ، تحصیل و بهداشت ... )
هدر رفتن سرمایه های انسانی
.
اصلاح جامعه .


ادامه مطلب...


چهارشنبه 90 اردیبهشت 14 , ساعت 10:1 صبح

اعتماد به نفس چیست؟
 خیلی مشکل است اعتماد به نفس یا خودباوری را تعریف کرد. اعتماد به نفس خیلی بیشتر از احساس خود درمورد خودداشتن است. اگر به کارهایتان افتخار کنید یا وقتی در آینه نگاه می کنید از خودتان خوشتان بیاید ، آن هم اعتماد به نفس نیست. خودباوری یا اعتماد به نفس به این ربط دارد که ما چطور در مورد خودمان و ارزشی که داریم قضاوت می کنیم.
    ما همیشه متمایلیم که خودمان را دست کم بگیریم, فکر می کنیم آنطوری که به نظر می آییم درجه اعتماد به نفس ما را مشخص می کند. درحالیکه حقیقت امر چیزی دیگر است. این اعتماد به نفس و خودباوری ما است توانایی دیدن خود به عنوان موجودی ارزشمند که عکس العمل ما را وقتی در آینه نگاه می کنیم مشخص می کند.
همچنین عـزت نــفس و اعــتماد به نفس بنیادی ترین بخش شخصیت
یـک فرد می بـاشـد که در تمام جوانب زندگی فرد خود را به
نـحـوی متـظـاهــر می سازد. اعتماد بنفس سالم و بالا یک
ضرورت حـیـاتی و مـطـلق بـــرای هر فردی میباشد. اعتماد
به نفس را میتوان چنین نیز تعریف کرد:
* باور و اعتقادی که فرد نسبت به خود دارا میباشد.
* شناخت ارزش و اهمیت خویش-داشتن اعتماد و رضایت
از خویش.
* توانایی برخورد و کنارآمدن با چالشهای اساسی زندگی.
* تـوانـایـــی ارزیابی درست و دقیق خویش-پذیرش خویش
و ارزش نهادن به خود بدون هیچگونه قید و شرطی.
* توانایی شناخت و پذیرش نقاط ضعف و قـوت و محدودیت
های خویش.
اعتماد به نفس واقعی
اعتماد بنفس حقیقی یک حس درونی می باشد بدون وابستگی به جهان خارج، رویدادها، موفقیتها، شکستها و افراد دیگر. اما عزت نفس و اعتماد بنفس واقعی بسیار نادر و نایاب میباشد زیرا اغلب اعتماد بنفسها کاذب و نقابی برای پنهان سازی اعتماد بنفس پایین میباشد. اعتماد بنفسهای غیر واقعی را میتوان در موارد زیر یافت:
*اعتماد بنفسهای کاذب: اینگونه اعتماد بنفسها وابسته و زود گذر میباشند.مانند اعتماد بنفسهایی که به جهت ثروت،شهرت،محبوبیت،به تن داشتن لباسهای فاخر،قدرت و زیبایی ظاهر در افراد نمود می یابند که همگی کاذب بوده و ارتباطی به ماهیت واقعی فرد ندارند.
* گستاخی: معمولا مردم افراد پر رو و گستاخ را با افراد با اعتماد بنفس بالا اشتباه میگیرند.اما پررویی نیز یک نوع نقاب برای استتار بی کفایتی و اعتماد بنفس پایین میباشد.
* متظاهرها: اینگونه افراد خود را با اعتماد بنفس، شاد، موفق و شکست ناپذیر نشان میدهند. اما از درون احساس پوچی و خلاء کرده و از شکست بسیار هراسانند.
عدم اعتماد به نفس و افسردگی
فقدان حس خودباوری الزاما" منجر به افسردگی نمی شود. اما تحقیقات نشان داده اند که این دوتا اغلب باهم هستند  درواقع ( WHO ) سازمان بهداشت جهانی در توصیف افسردگی از عدم اعتماد به نفس صحبت می کند.
نداشتن اعتماد به نفس شما را تبدیل به بدترین دشمن خودتان می کند. این فکرها که اگر من خوشگلتر بودم , اگر ورزشکار خوبی بودم, اگر بامزه و محبوب بودم , اگر آنقدر قوی بودم که بتوانم آن را تعمیر کنم , همه چیزهای دیگر را از بین می برد. حتی وقتی از ما تعریف می کنند آن صداهایی که درون مغزمان هست آن تعریف و تمجید را نادیده می گیرد و آن را کم اهمیت جلوه میدهد . مثل جولیا رابرتز که در فیلم "زن زیبا" می گوید باورکردن چیزهای بد ساده تر است.
   1- بیماری افسردگی اغلب یک چیز درونی است و گاهی اوقات این بیماری به دلایل مختلف نادیده گرفته می شود. از جمله اینکه منشاء هورمونی دارد یا قسمتی از فرایند رشد است. سازمان بهداشت جهانی (WHO) متوجه این موضوع شده که کمتر از 25% افرادی که افسردگی دارند توجه و مراقبت لازم را دریافت می کنند.
   2- واقعاً مهم است که به عدم اعتماد به نفس و حس خود کم بینی توجه شود. مخصوصاً در بین جوانان که خودکشی یکی از 3 عامل مهم در مرگ آنان است.
   3- حتی به عنوان اشخاص بالغ نیز عدم اعتماد به نفس و خود کم بینی می تواند بر روند کار ما تاثیر بگذارد. می تواند ما را در زندگی تبدیل به شریکی بی میل و علاقه و  پدری بی فایده بنماید. عدم اعتماد به نفس بر همه جنبه های زندگی یک شخص تاثیر می گذارد و باعث نابودی می شود.
کسانی که اعتماد به نفس ندارند
* مرتبا خودشان را مورد انتقاد و سرزنش قرار میدهند.
* هنگام صحبت کردن در چشمان فرد مقابل خود نگاه نمیکنند. با سر پایین و قدمهای آهسته قدم بر میدارند.
* در پذیرش تعریف و تمجیدها و تعارفاتی که به آنان میشود مشکل دارند (تصور میکنند سزاوار آنها نبوده و یا دیگران در صدد تمسخر آنها میباشند).
* معمولا احساس میکنند قربانی رفتار دیگران هستند.
* احساس تنهایی میکنند حتی زمانی که در یک جمع قرار دارند.
* در درون خود احساس خلاء و پوچی میکنند.
* احساس می کنند با دیگران تفاوت دارند.
* احساس افسردگی، گناه و شرمساری دارند.
* نسبت به تواناییهای خود برای رسیدن به موفقیت تردید دارند. عدم خودباوری.
* از موقعیتهای نو و جدید می هراسند.
* از شکست وموفقیت می هراسند.
* مرتبا سعی در راضی نگاهداشتن دیگران دارند.
* دچار هراس اجتماعی میباشند.
* قادر به مدیریت زمان خود نمیباشند.
* عادت به پشت گوش انداختن کارها دارند.
* در مقابل انتقاد، اظهار نظر و سرزنشهای دیگران (خواه واقعی، خواه واهی) بسیار آسیب پذیر میباشند.
* از ابراز عقاید و احساسات خود خودداری میکنند زیرا از چگونگی واکنش دیگران هراس دارند.
* خود را درگیر مواد مخدر و یا روابط مخرب میکنند.
* از تعیین یک هدف مشخص و پیروی از آن عاجز میباشند.
* قادر به بیان خواسته ها و نیازهای خویش نمیباشند.
* معمولا عصبانی و پرخاش گر میباشند.
* ارزیابی غیر واقعی از خود دارند.
* تحمل عیب و کاستی را نداشته و کمالگرا میباشند.
* احساس خوب آنها وابسته به عوامل خارجی اعم از وقایع روزانه و یا نوع رفتار دیگران با آنها دارد.
* وابستگی هیجانی دارند: برای دستیابی به یک احساس خوشایند به دنیای خارج خود وابسته میباشند. مانند:
وابستگی به مواد: مانند غذا، داروها، الکل مواد مخدر به منظور پر کردن خلاء درونی خود و تسکین دردهایشان.
وابستگی به رفتارها: مانند خرج کردن پول، قمار بازی و تماشای تلویزیون. به منظور پر کردن خلاء درونی و تسکین دردهایشان.
وابستگی به مال: برای تعیین میزان ارزش و شایستگی خود به پول و مال وابسته هستند.
وابستگی عاطفی : برای داشتن حس ارزشمندی، شایستگی و امنیت به توجه، پذیرش و تائید فرد دیگری (معشوق خود) وابسته میباشند.
7 روش افزایش اعتماد به نفس
اگر احساس بدی نسبت به خود دارید، 7 روش زیر به شما کمک می کند اعتماد به نفس تان را افزایش دهید.
1- زمانی که برای اولین بار کاری را انجام دادید به یاد آورید. یادگیری هر کار جدیدی عصبانیت ، ناباوری و منشا روانی زیادی را به دنبال دارد که برای یادگیری ضروری است. بار دیگر که اعتماد به نفس تان را از دست دادید، به خود اطمینان دهید که این امر طبیعی است و شما کار جدیدی را می آموزید.
2- کارهای معوقه را انجام دهید. هر کاری را که مستلزم تصمیم گیری است انجام دهید، برای مثال تلفن کردن به دوست، نظافت منزل ، تعمیر ماشین.
3- کاری را که مهارت دارید، انجام دهید. هر کاری که بر آن تسلط دارید انجام دهید برای مثال یکی، دو حرکت موزون، آشپزی ، نقاشی، کوهنوردی، در صورت امکان، کاری که مستلزم دقت و توجه است و شما را از فکر کردن به موارد دیگر باز می دارد انجام دهید. بدین ترتیب احساس لیاقت و شایستگی و موفقیت می کنید که مهم ترین پادزهر اعتماد به نفس کم است.
حداقل هفته ای یک بار آن را انجام دهید تا سالم تر و شادتر باشید.
4- به خودتان کم تر فکر کنید.
شاید این امر به نظرتان عجیب باشد، اما توجه زیاد به خود اعتماد به نفس را کاهش می دهد. کاری را انجام دهید که توجه شما را به خود جلب کند و باعث شود احساس بهتری داشته باشید.
5- آرام سازی . اگراعتماد به نفس ندارید، ناراحت و عصبی هستید، ابتدا فکر کردن را کنار بگذارید، سپس بکوشید با ورزش، آرام سازی، نماز و نیایش به آرامش برسید.
6- کارهایی را که به خوبی انجام داده اید به یاد آورید.
شاید انجام این امر در ابتدا مشکل باشد. ولی پس از مدتی با به یاد آوردن موفقیت کوچک اعتماد به نفس تان افزایش می یابد . شاید بگویید" من هرگز موفق نشده ام یا کار مهمی انجام نداده ام." نیازی نیست قله اورست را فتح کنید. انجام رویدادهای روزمره نیز نوعی موفقیت است. برای مثال گرفتن گواهینامه ( با وجود اضطراب)، قبول شدن در امتحان( با درس خواندن زیاد) عضویت در تیم ورزشی، لاغر شدن، پس انداز کردن برای خرید دوچرخه، کمک به دیگران و صدقه دادن.
7- به خود اطمینان دهید که شما هم می توانید اشتباه کنید.
اگر احساس بدی نسبت به خود دارید، به خود تذکر دهید که شما هم می توانید اشتباه کنید. احساسات تان بر افکار و رفتار شما تأثیر می گذارد، وقتی احساس بدی نسبت به خود دارید، فقط خاطرات بد را به یاد می آورید و نسبت به خود بدبین می شوید. همیشه به خود یادآور شوید که شما هم می توانید اشتباه کنید.
چند پیشنهاد برای به دست آوردن اعتماد به نفس
از خودتان مراقبت کنید: داشتن اعتماد به نفس تا حدی به داشتن تصویری مثبت از اندام خود بستگی دارد اگر هر روز صبح تا محل کار ، مدرسه یا دانشگاه  خود پیاده راه بروید ، بیشتر ورزش کنید و یا تغذیه سالم تری داشته باشید هم در بهبود ظاهر و هم در بهبود حال شما تاثیر به سزایی خواهد گذاشت  اگراحساس می کنید وقت کافی برای ورزش ندارید سعی کنید صبح ها چند دقیقه زودتر از خواب بیدار شوید حتی یک پیاده روی کوتاه اگر به طور روزانه تکرار شود نتیجه بخش خواهد بود مراقبه نیز به تمرکز شما کمک خواهد کرد.
یک فهرست تهیه کنید: دراغلب اوقات، افرادی که از کمبود اعتماد به نفس رنج می برند فهرست های ذهنی ای ازتمام ایرادهایشان دارند: بیش از اندازه چاق ، دست و پا چلفتی ، کند در روابط اجتماعی و غیره ... این نکات منفی را با تهیه فهرستی از خصوصیات مثبت خود ، چه روی کاغذ چه به صورت ذهنی ، به نکات مثبت تبدیل کنید. آیا آسانگیر و خوش برخورد هستید؟ در کار خاصی مهارت دارید؟ آیا طنز استثنایی دارید؟ تفکر در مورد این چیزها وقتی ایام به کام شمانیست تاثیر فراوانی در بهبود حال و افزایش اعتماد به نفس شما خواهد داشت                                                                                    دارو: برای برخی از افراد ، اضطراب اجتماعی و کمبود اعتماد به نفس می تواند موجب ناتوانی در سخن گفتن در مقابل گروهی از افراد یا در تعامل با فرد یا افراد دیگر گشته و منجر به حملات ترس شود. در برخی از این قبیل موارد پاسخ مسئله دارو است. داروهای ضد افسردگی مانند پاکسیل (1) و بازدارنده های مونوامین اکسیدازی ، یا آرام بخش هایی مانند زاناکس (2)، لیبریوم (3)، والیوم (4)، می توانند به افرادیکه اضطراب اجتماعی شدید دارند کمک کنند. با این وجود، بسیاری از افراد در حالی ازاین داروها به عنوان علاج هر دردی استفاده می کنند که شاید بهتر باشد مسئله آنها ازطریق درمان حل شود. قبل از آغاز هر نوع رژیم دارویی باید ابتدا با یک پزشک مشورت شود .
چارچوب ذهنی: فکر ورود به اتاقی که پر از آدم های غریبه است شما را درجای خود می خشکاند ؛ بعضی صبح ها ترک خانه امری دشوار است. چنین افرادی می تواننداز چند تمرین ساده ذهنی کمک بگیرند. قبل از ورود به موقعیت های اجتماعی ای که میتوانند دشوار باشند، از خودتان بپرسید، "بدترین اتفاق ممکن چیست ؟" انرژی خود را صرف خود موقعیت کنید، نه صرف نگرانی جلوتر در مورد آن. اگر کاری را برای بار اول انجام می دهید، تصور کنید که آن را قبلا هم انجام داده اید. به خاطر داشته باشید در آنچه که نمی آزمایید همیشه بازنده هستید.
اهداف واقع بینانه تأیین کنید: بسیاری از افراد وقتی از عدم اعتماد به نفس رنج می برند که برای خود اهداف غیر قابل دسترس تأیین کرده و در رسیدن به آنها با شکست مواجه می شوند. در عوض، اهدافی تأیین کنید که قابل دسترس تر باشند و برای رسیدن به آنها در طول روز تلاش کنید. شاید نتوانید تا پایان هفته جهان را تسخیر کنید، اما حتما به کارهای خود خواهید رسید. با پشت سرگذاشتن موفقیت آمیز این اهداف، احساس بهتری نسبت به خودتان خواهید داشت .
چگونه اعتماد به نفس بالایی داشته باشیم  ؟
 1. تفکر مثبت داشته باشید. هر چه خوشبین تر باشید اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت.
2. در زندگی هر چه اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید بیشتر افراد و موقعیت هایی را که می توانند به شما کمک کنند تا به هدفهایتان برسید به سوی خود جذب خواهید کرد.
3.برای ایجاد اعتماد به نفسِ بیشتر، مدام با خودتان تکرار کنید: " خوشبختم ، سالمم و حال خوشی دارم."
4. تمرکز کامل برروی هدف اصلی ، در شما احساس قدرت ، اراده و استقلال ایجاد می کند.
5. تکلیفتان را با خودتان روشن کنید. این که دقیقاً بدانید چه می خواهید اعتماد به نفس شما را بی اندازه افزایش می دهد.
6. تردیدها را کنار بگذارید. خود را کاملاً متعهد سازید که زندگی ای را آغاز کنید که برای آن ساخته شده اید.
7.  این که اعتقاداتتان چقدر عمیق است و تا چه حد به تعهدات خود پایبند هستید قدرت شخصیت شما را نشان می دهد.
8. احساس اعتماد به نفس و داشتن اقتدار فردی ناشی از رویارویی با مشکلات و غلبه بر آنهاست.
9.  زیر بنای اعتماد به نفس در هر زمینه ای تهیه مقدمات و آمادگی است.
10.در هر زمینه ای هر چه بیشتر یاد بگیرید و دانش خود را بالا ببرید اعتماد به نفستان نیز بیشتر می شود.
11. تمرین و تکرار زیاد در هر زمینه ای برگ برنده را به دست شما می دهد.
12.شما می توانید به گونه ای باشید، چیزهایی داشته باشید و از عهده کارهایی برآیید که هرگز خواب آن را هم ندیده اید. این توانایی درست در همین لحظه در درون شما وجود دارد.
13.  ویژگی مشترک و منحصر به فرد زنان و مردانی که کارهای بزرگ انجام می دهند داشتن این احساس است که انجام کاری بزرگ جزئی از سرنوشتشان است.
14. برتری حاصل از تسلط کامل در کار، زیربنای اعتماد به نفس و عزت نفس پایدار است.
15. آنچه توانایی های بالقوه شما را در جهان خارج محدود می کند دو چیز است: باورهای شما و این که تا چه حد به توانایی خود در انجام کارها اطمینان دارید.
اعتماد به نفس کلید موفقیت
1. اعتماد به نفس اساس موفقیت ها و پیروزی های بزرگ است.
2. شما می توانید از عهده هر کاری برآیید به شرط آن که شدیداً خواستار آن باشید.
3.مردم عادی امید و آرزو دارند ؛ افراد متکی به نفس ، هدف و برنامه.
4. عدم توانایی یا نداشتن شرایط مناسب نیست که مانع پیشرفت شماست ؛ مانع واقعی نداشتن اعتماد به نفس است.
5. شما هیچ محدودیتی در توانایی انجام کار ندارید جز محدودیت هایی که خودتان در ذهنتان ایجاد می کنید.
6. اعتماد به نفس یک عادت است . برای پرورش آن باید طوری عمل کنید که گویی اعتماد به نفسی را که خواستار آن هستید دارید.
7. رؤیاهای بزرگ داشته باشید. فقط رؤیاهای بزرگ می توانند روحیه و ذهن شما را فعال نگه دارند.
8. کلید اعتماد به نفس این است که ابتدا  تصمیم بگیرید چه می خواهید و سپس برای رسیدن به خواسته خود طوری عمل کنید که گویی امکان شکست وجود ندارد.
9. در درونِ جسارت ،  نبوغ  و قدرت سحرآمیزی نهفته است.
10. واقع نگر باشید و آینده  ایده آل خود را با تمام جزئیات آن مجسم کنید.
11. آینده متعلق به کسانی است که خواستار آن هستند . از همین امروز تصمیم بگیرید هر چه را در زندگی آرزو دارید طلب کنید.
12. شما همیشه در این که چه کاری را بیشتر، چه کاری را کمتر و چه کاری را اصلاً انجام ندهید آزاد هستید.
13. انسان هایی که اعتماد به نفس دارند خودشان را با دیگران مقایسه نمی کنند. فقط خودشان را با بهترین کسی که می توانند باشند مقایسه می کنند.
14. در هر بخشی از زندگی به عالی بودن فکر کنید و هرگز برای دستیابی به آن از هیچ تلاشی کوتاهی نکنید.
15. هر کاری را که دوست دارید ، انجام دهید و با تمام وجود برای بهتر بودن در آن کار تلاش کنید.
با اعتماد به نفس می توانید بر سرنوشت خود حاکم شوید
1. کسب آمادگی برای دور شدن از شرایط  نامساعد به منظور پیشگیری از شکست ها باعث ایجاد اعتماد به نفس می شود.
2. اگر مایل نیستید در کار فعلی تان بهترین باشید، احتمالاً این کار مناسب شما نیست.
3. اعتماد به نفس بالا ناشی از این احساس است که بر سرنوشت خود حاکم هستید.
4. یاد بگیرید که برای رسیدن به علائق حقیقی خود تلاش کنید. این کار باعث می شود که احساس بسیار خوبی داشته باشید.
5. حوزه ای را که از کار کردن در آن لذت می برید مشخص کنید و سپس تمام وقت و توانی را که در اختیار دارید صرف آن کنید.
6. لازمه اعتماد به نفس این است که شهامتش را داشته باشید که به روش خودتان زندگی کنید.
7. آماده باشید که خود را هر سال از نو بسازید. مجسم کنید که می توانید بدون هیچ زحمت و محدودیتی بارها از نو شروع کنید.
8. نقاط ضعف هر کسی بسیار بیشتر از نقاط قوت اوست . همیشه روی نقاط قوت خود تمرکز کنید.
9. توجه خود را روی مهمترین چیز متمرکز کنید و تا انجام کامل آن دست از کار نکشید.
10. افکارتان را روی کاغذ بیاورید . کارها را اولویت بندی کنید و همیشه از مهم ترین آنها شروع کنید.
11. اعتماد به نفس هنگامی به دست می آید که شما با حداکثر توانایی و کارایی تان کار کنید.
12. هر چه کارهای مهم بیشتری را به پایان برسانید بیشتر احساس می کنید که فرد قدرتمند و مثبتی هستید.
13. به هنگام آشفتگی و تحولات سریع، مرتباً خود را با در نظر گرفتن شرایط جدید ارزیابی کنید.
14. مدام برای خود هدف های جدید و استانداردهای بالاتری در نظر بگیرید و هرگز قانع نباشید.
15. شما می توانید هر کاری را به انجام برسانید به شرط آن که شدیداً مایل به انجام آن باشید و آماده باشید که به مدت لازم  و به اندازه کافی روی آن کار کنید.
و اما اندکی در مورد اعتماد به نفس کودکان
عزت نفس کودک به خودی خود کم ویا زیاد نیست و شبیه ابر لایه لایه ای است که روزانه تغییر شکل و شدت می دهد و با خلق و خوی هر کودک و میزان آگاهی وی نسبت به محیط زندگی اش و نیز طرز فکر مردم اطراف او فرق می کند.
زندگی های روزمره کودکان پر از موفقیت و شکست است .زمانی که در امتحان دیکته موفق می شوند بی نظیرند،اما اگر فراموش کردند تکلیف علوم خود را بنویسند ،سرزنش می شوند و صدها نمونه دیگر چون کودکان به ندرت بین مسایل جزئی و مهم می توانند فرق قائل شوند و موفقیت های بزرگتر نمی توانند شکسته های کم اهمیتشان را جبران کنند.
عزت نفس شامل احساسات ، باورهای و آرزوهای پیچیده کودک براساس مهارت های در حال تغییر وی در تاثیر متقابل و نفوذ به دنیای اطرافش است.
چون عزت نفس بسیار پیچیده و ارزیابی آن بسیار پردردسر و دشوار است،در زیر فهرستی در مورد علایم امکان پایین بودن عزت نفس در کودکان ارائه شده است.این علائم به والدین می آموزد که اگر کودکی عزت نفس اندک داشته باشد،چگونه رفتار می کندوچه طرز فکری خواهد داشت.کودکی که عزت نفس اندکی دارد در خانه چنین رفتارهایی از خود بروز می دهد:
1-  آرزو دارد کس دیگری باشد .کودکی که دائم دوست دارد شخص دیگری باشد،معمولا بیش از حد خیال پرداز است و آرزو دارد که کوچک تر شده و از مسئولیت های بزرگسالی خلاصی یابد.
2- احساس بی ارزش بودن می کند.
این احساس زمانی به وجود می آید که کودک نسبت به جلب توجه دیگران امید کمی به خود دارد،در نتیجه به ندرت در جستجوی توجه دیگران است.
3- اغلب به هنگام برخورد با وظایف مشکل یا جدید گریه می کند.
 بعضی از کودکان هنگام روبرو شدن با وظایف مشکل صبور نیستید و دایم مضطرب اند که چگونه آنها را انجام دهند و به همین دلیل به شدت اشک می ریزند .
4- از خود به طور منفی یاد می کند .
کودکان در هنگام صحبت در مورد تواناییهایشان غلو می کنند و اکثر والدین به شنیدن  این حرف عادت دارند اما کودکی که عرت نفس اندکی دارد ممکن است بگوید که از خودش بیزار است یا ای کاش مرده بود.
5- از خود فعالیتی نشان نمی دهد .
بیشتر کودکان آنقدر از نظر انرزی اشباع شده اند .که به نظر می آید در حال انفجارند .اما کودکی که احساس درماندگی می کند،نشانه ای از تلاش در او دیده نمی شود .
6- ابهام را نمی تواند تحمل کند .
وقتی که کودکی به قدرت تشخیص خود اعتمادی ندارد می خواهد که هر چیزی را برایش چندین و چندبار توضیح دهند.اگر موضوعی به اندازه کافی واضح نباشد ،باور نمی کند که بتواند آن را درک کند و نگران پیامدهای سوء تعبیر خود می شود .
7- خود ویرانگر است .
بعضی از کودکان از خود بیزارند و حتی ممکن است که به خودشان آسیب برسانند و این کار را  معمولا با گاز گرفتن یا خراشیدن خود شروع می کنند.
8- از نظر ظاهر ، سر و وضع مرتبی ندارند.البته این مسئله در مورد کودکانی که مسائل زیادی برای فکر کردن دارند رایج است،اما میتواند علامتی باشد نسبت به اینکه کودک از فکر کردن و توجه به او لذتی نمی برد .
9- تصمیم گیری برایش مشکل است .
این علامت دیگری است که نشان می دهد کودک به قوه تشخیص خود ایمان ندارد و نگران پیامد انتخابی است و در تصمیم گیری مشکل پیدا می کند .
10- نسبت به آینده اش بدبین است .
وقتی که کودکتان با بیحوصلگی و ناامیدی از آینده اش سخن می گوید باید نگران شوید .بعضی از کودکان چون آینده شان را چندان پربار نمی بینند ،اهمیتی نمی دهند که بعدها چه اتفاقی بیفتد.
کودکی که اعتماد به نفس اندکی دارد در بین کودکان دیگر بعضی از رفتارهای زیر را از خود نشان می دهد :
11- به کودکان کوچکتر وضعیفتر از خود زور می گوید.
کودکی که احساس ضعف می کند و به سبب عدم اعتماد به نفس ناامید است سعی می کند با ترساندن بچه های دیگر ،مخصوصا آنهایی که ترسو هستند ،احساس قدرت کرده یا لااقل بدین ترتیب شخص دیگری را در ترس خود شریک کند.
12- کم سؤال می کند.
با این که در جستجوی یادگیری است احتمال دارد در بعضی مواقع بسیار کم سؤال کند، چون می ترسد دیگران به حماقتش پی ببرند .
هدف از تنظیم این فهرست به صدا در آوردن زنگ خطر به گونه ای نیست که والدین را نگران کند بلکه مقصود هوشیار کردن آنها نسبت به رفتار کودکانشان است.
13- مستقل کارکردن برایش دشوار است.
کودک با عزت نفس اندک چون ابتکار عمل ندارد به هم سن و سال های مستبد یا کودکان توانی بزرگ تر از خود متکی می شود و دوست دارد که دیگران به او بگویند چه کاری انجام دهد.
14- هر نوع شکست حتی جزئی را مهم تلقی می کند .
15- بیش از حد به عقاید افراد مقتدر یا هم سن و سالهای با اقتدار تکیه می کند .کودکی که به خود اعتمادی ندارد با قادر به ابتکار نیست پیرو عقاید اشخاصی است که با اعتماد به نفس اند
16- شکست را در نتیجه تاثیر عمل شخص خود می داند .
کودکی که اعتماد به نفس اندکی دارد ،شکست را نتیجه مستقیم بی استعدادی و بی ذکاوتی خود می داند و معتقد است درس نمی فهمد یا احمق است.
17- نقش رهبری را نمی پذیرند.
کودکانی که عزت نفس اندکی دارند،اغلب معتقدند که در سازمان دهی دیگران ویا تصمیم گیری ناتوان اند.
18- به ندرت داوطلب می شوند .
کودکی احساس می کند بعید است کاری را کامل یا رضایت بخش انجام دهد در هیچ کاری شرکت نمی کند .
19- اغلب از اجتماع دوری می کند.
کودکی که عزت نفس اندکی دارد ،نمی داند که چگونه توجه دیگران را به خود جلب کند و حفظ کند.به این علت از کودکان دیگر دوری می کند و رمانی هم که تلاش می کند وارد گروهی شود ،بسیار ناشیانه عمل کرده و تلاش شان بی فایده می ماند .
20- هم سالانش به ندرت او را انتخاب می کنند .
کودکی که به ندرت داوطلب می شود و از تفکرات و احساساتش کمتر سخن می گوید و عقایدش را ابراز نمی کند ،در بازی و کارهای مشارکتی به ندرت انتخاب می شود .او از بودن با دیگران هرگز لذتی نمی برد و به ندرت می تواند بر فکر گروه تاثیر بگذارد و بدین ترتیب عدم اعتماد به نفسش شدت می یابد.
21- مطیع است.
هنگامی که کودکی نسبت به ارزش خود بی اطلاع است و به راحتی تسلیم هوس ها و دستورات دیگران می شود.
22- موفقیت را در نتیجه تاثیر چیزی خارج از وجود خود می داند .مثلا اگر امتحانی را خوب دهد یا در مسابقه ای برنده شود ،دلیل موفقیتش را آسان بودن امتحان یا خوش شانسی می داند .
23- از الگوهای فکری ثابتی پیروی میکند.
کودکی که به خود اعتماد ندارد فکر می کند که نمی تواند واکنش های دیگران را درک کند ،بنابراین گرفتار یکسری الگوهای فکری ثابت می شود از قبیل :من باید خوب وآرام باشم و مثلا حتی اگر معلم در تلاش باشد که بچه ها را تشویق کند نمایشی بازی کنند او واکنشی از خود بروز نمی دهد
24- به ندرت می خندند یا لبخند می زنند.
25- از هم سن و سال های خودش با اهانت یاد می کند .
کودکی که نمی تواند تایید دیگران را به دست آورد برای اینکه رنج خود را کاهش دهد ، دیگران را سرزنش می کند.مثلا می گوید«فلان کودک بی ادب و کثیف است ، یا نق     می زند با احمق واقعی یا کودن است»
26- انگیزه تلاش را از دست می دهد.
وقتی کودکی فکر می کند که هرگز موفق نمی شود ،دلیلی برای تلاش کردن نمی یابد و تصور می کند که باز در نهایت بی چاره و در مانده است .
27- حواسش زود پرت می شود و زمان قدرت تمرکزش کوتاه است.
این ویزگی از آنجا ناشی می شود که کودک فکر می کند که نمی تواند کار دشواری را انجام دهد و به محض اینکه به قسمت دشوار کار می رسد توجه ئ تمرکز او از بین می رود .اگر مطلبی را که زود می خواند زود درک نکند یا به سرعت نتواند مسئله ریاضی را حل کند دچار حواس پرتی می شود.
28- در محیط های جدید و ناآشنا دچار اضطراب شدیدی می شود .
بعضی از کودکان که از عزت نفس اندکی برخوردارند ،در محیط های آشنا خوب عمل می کنند،چون احساس می کنند کسی از آنها کاری خارج از توانشان نمی خواهد ،اما وقتی که محیط تغییر می کند بی اندازه نگران می شود و می ترسند که انجام دادن کارهای متفاوتی را از آنها بخواهند


چهارشنبه 90 اردیبهشت 14 , ساعت 10:1 صبح

چگونه با کودک از مرگ بگوییم
توضیح مرگ به کودکان یکی از سخت ترین کارها
برای اولیاست، بخصوص هنگامی که خود آنها با غم مرگ عزیزی دست به گریبان هستند. اما
مرگ یک بخش غیرقابل انکار از زندگی است و چه بخواهیم و چه نخواهیم، از خردسالی،
کودکان نسبت به آن کنجکاو می شوند و به فهمیدن و پرسیدن درباره روشهایی که احساس غم
مربوط به آن را به طور طبیعی نشان بدهد، علاقه مند هستند. شاید باعث تعجب باشد که
بدانید حتی کودکان کم سن و سال هم از مرگ آگاه هستند. کودکان در قصه هایشان یا
برنامه های تلویزیون از مرگ می شنوند، یا در اطراف خود حیوانات خانگی یا خیابانی
مرده را می بینند. علی رغم این موارد، هیچ کدام از کودکان مفهوم مرگ را نمی دانند.
آنها نمی توانند مفهوم همیشگی بودن مرگ را درک کنند و در عوض، آن را به عنوان یک
اتفاق موقت و قابل برگشت در نظر می گیرند. آنها تصور می کنند که اجساد هنوز می
خورند و می خوابند و کارهای همیشگی خود را انجام می دهند، فقط با این فرق که این
کارها را یا در آسمانها و یا در زیر خاک انجام می دهند. حتی وقتی یکی از اولیا یا
خواهران و برادران کودک در گذشته است او نمی تواند این اتفاق را برای آنها در نظر
بگیرد.
واکنش کودکان نسبت به مـــرگ
اصلاً تعجب نکنید اگر کودک در آموزش
مهارت توالت رفتن پسرفت کند یا نخواهد به مهد کودک همیشگی اش برود، چرا که کودک در
جست وجوی علت پریشانی و غمگینی بزرگترها است و می خواهد بداند چرا برنامه روزمره اش
تغییر کرده است. او با خودش فکر می کند چرا به ناگهان جهان اطرافش این همه نگران
کننده شده است. از سوی دیگر، ممکن است کودکی هم باشد که اصلاً واکنشی به مرگ نشان
ندهد یا گاه گاهی در بین شادی و خوشحالی های کودکانه اش به یاد آن بیفتد که این هم
کاملاً طبیعی است و دلیل سنگدلی کودک نیست. اصولاً کودکان این مفهوم را کم کم و به
آهستگی درک می کنند و نباید انتظار داشت که همه موضوع را در یک لحظه یا یک روز
بفهمند و حتی بسیاری از آنها تا وقتی که کاملاً احساس امنیت نکنند، به احساس غم خود
اجازه ظهور نمی دهند، یعنی فرایندی که ممکن است ماهها تا سالها به طول بینجامد،
بخصوص اگر مرگ عزیزی را شاهد بوده باشند. بعضی از کودکان رفتارهایی انجام می دهند
که به نظر عجیب می رسد؛ مثل بازیهای تشییع جنازه یا ادای مردن کسی را درآوردن. این
هم امری طبیعی است، حتی اگر به نظر بزرگترها غیر معقول باشد. بنابراین این روش
ابراز احساسات در مورد مرگ را نباید از کودک گرفت.
احساسات خود را در مورد
مــــرگ توضیح بدهید


ادامه مطلب...


چهارشنبه 90 اردیبهشت 14 , ساعت 10:1 صبح

چگونه با رفتــــارهای ناسازگارانه فـــــرزندان برخورد کنیم ؟
* اگر خود تحت
فشارهای روانی ناشی از زندگی و کار قرار داریم و نمی توانیم رفتار و گفتار خود را
کنترل کنیم، بهتر است قبل از انجام هر کاری در مورد فرزند به فکر روشی برای کنترل
فشارهای خود باشیم که تحقیقات نشان داده است اگر والدین بتوانند برخی رفتارهای خود
را تغییر دهند فرمانبری کودک بیشتر خواهد شد.
* افکار غلط و انحرافی درباره
فرزند خود نداشته باشیم. مثلاً فرزندم این کار را می کند تا حرص مرا در بیاورد. یا
او باعث تمام مشکلات در خانه است. چنین افکاری زمینه به وجود آمدن احساس بسیار بد
را نسبت به فرزند مهیا می کند و یقیناً بر رفتار ما و او اثر منفی می گذارد.
*
از ارائه دستورات مبهم، کلی و تکراری اجتناب کنیم. مثلاً به جای این که بگوییم
«خودت را جمع و جور کن» شفاف و مشخص بگوییم که از او چه می خواهیم مثلاً دوست دارم
تا پنج دقیقه دیگر دفتر و کتاب هایت را از وسط اتاق جمع کنی.
* به جای سخنرانی
و بحث و جدل، کوتاه و مؤثر با لحنی محکم ولی در کمال آرامش به او گوشزد کنیم که
رفتارش در ما چه تأثیری گذاشته و اگر از این رفتار خود دست برندارد چه عاقبتی در
انتظار اوست.
* به یاد داشته باشیم عاقبتی را برای او مشخص کنیم که شدنی و
کوتاه مدت باشد. مثلاً نگوییم « برای همیشه ازاین خانه خواهم رفت» یا «حق نداری از
این به بعد تلویزیون تماشا کنی» بهتر است بگوییم امروز از دیدن این برنامه محروم
هستی و یا این هفته تو را به پارک نمی برم.


ادامه مطلب...


چهارشنبه 90 اردیبهشت 14 , ساعت 10:1 صبح

روشهای بهتر خوابیدن کودکان -فرزندان ناسازگار
1 - نقاشــــی کـــــردن
خوابها:
هرگاه خواب ترسناکی کودک شما را اذیت می کند از او بخواهید آنچه را که
در خواب دیده نقاشی کند. سپس بگذارید تمام چیزهایی را که در نقاشی اش کشیده برای
شما توضیح دهد. پای حرفهای کودکتان بنشینید تا درباره هیولا یا صحنه ترسناکی که در
خواب دیده است دقیقاً توضیح دهد. با این روش به تدریج تلخی آن خواب را از او
بگیرید. وقتی کودک در روشنایی روز خواب بد خود را تعریف می کند وحشت و هراس آن
کابوس رنگ می بازد و از بین می رود. همچنین کودک می تواند خوابهای قشنگ خود را هم
نقاشی کند. به کمک ترسیم خوابهای قشنگ، بچه می تواند خواب خود را بسط دهد و شما هم
بدین ترتیب می توانید از روی این رؤیاهای زیبا در شب های آینده قصه های خوبی برای
او نقل کنید.
فرزندان ناسازگار
رفتارهــای ناسازگارانه:
رفتارهایی هستند
که با نظر پدر و مادر ، اطرافیان و جامعه سازگاری ندارد. رفتار فرزندان ناسازگار
احساس بسیار بدی را در اطرافیان ایجاد می کند به طوری که خود نیز تحت تأثیر واکنش
های ناخوشایند آن، از سوی دیگران واقع می شوند.
انــــواع رفتــــارهای
ناسازگارانه :
روانشناسان معمولاً رفتارهای ناسازگار را در سه طبقه تقسیم بندی
می کنند: مقایسه و تحقیر و سرزنش کودک و ...


ادامه مطلب...


چهارشنبه 90 اردیبهشت 14 , ساعت 10:1 صبح

غذاهایی که بچه ها را آرام می‌کنند
بیش فعالی یک اختلال رفتاری شایع است که
حدود 8 تا 10 درصد از کودکان پیش دبستانی به آن مبتلا هستند.
احتمال ابتلا به
این اختلال در پسران 3 برابر بیشتر از دختران است، اما علت این تفاوت هنوز ناشناخته
است.
مطالعات فراوانی روی نقش عوامل تغذیه ای در ایجاد بیش فعالی کودکان انجام
شده است که نتایج برخی از آنها را مرور می‌کنیم.
اسید‌های چرب ضروری
برخی
از اسیدهای چرب که در بدن ساخته نمی‌شوند، ولی در حفظ سلامت انسان نقش حیاتی به
عهده دارند، اسیدهای چرب ضروری نامیده می‌ شوند. اسیدهای چرب ضروری عبارتند از:
اسیدهای چرب امگا-3 ، امگا-6 و آراشیدونیک.
مغز انسان حدود 6درصد چربی دارد که
اسیدهای چرب امگا-3 سهم بیشتری را به خود اختصاص داده است. یکی از نقش‌های مهم
اسیدهای چرب ضروری، ارتباط و انتقال بین سلول‌های مغز است. اسید چرب امگا -3 که
برای رشد و عملکرد مغز ضروری است ممکن است رفتار، حافظه و کمبود‌های رفتاری و
شخصیتی را بهبود بخشد.
یافته‌های مطالعات نشان داده است کودکان مبتلا به
بیش‌فعالی دارای سطح پایین تری از اسیدهای چرب ضروری هستند که در نتیجه مشکلاتی در
یادگیری، رفتار، خواب و عملکرد ایمنی آنان ایجاد می‌ کند؛ به طوری که در پسران 6 تا
12 ساله که دارای سطح پایین اسیدهای چرب امگا-3 بودند، مشکلات کم خوابی بیشتری دیده
شده است.
بهترین منبع اسید‌های چرب امگا -3 ، ماهی‌های آزاد مثل سالمون، ساردین،
میگو و شاه ماهی است و منابع اسید‌های چرب امگا-6، کنجد ، تخمه کدو تنبل و تخمه
آفتابگردان هستند. دیگر منابع اسید‌های چرب ضروری (امگا- 3 و امگا- 6 ) آجیل‌ها،
لوبیای سویا ، روغن بادام زمینی و روغن زیتون است.
روی


ادامه مطلب...


<   <<   46   47   48   49   50   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ